متن دلخواه شما
سه شنبه 17 / 6 ساعت 8:36 | بازدید : 1304 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )
سلام دوستان عزیز :دیگه تا تابستان سال دیگه خداحافظ.... دلم براتون تنگ میشه ! ولی تابستان سال دیگه بهمون سربزنید ها...

:: موضوعات مرتبط: مطالب , عکس , ,
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
پنج شنبه 15 / 5 ساعت 17:53 | بازدید : 1287 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
شنبه 10 / 5 ساعت 16:14 | بازدید : 1362 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

سلام دوستان

برای دسترسی سریع به قسمت های این وبلاگ عضو شوید.

عضوگیری سریع در عرض 2دقیقه...

برای کپی کردن مطالب وتصاویر دلخواه باید عضو شوید.

مدیریت وبلاگخنده


|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
شنبه 24 / 11 ساعت 13:12 | بازدید : 1506 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

میخ که دیگر ازضربات چکش گیج ومنگ شده بود،دربستر چوب به خواب ابدی فرو رفت.

نجار،حالا با کوبیدن آخرین میخ،کمدلباس نوعروس

راتکمیل کرده بود.

حالا دیگر تابوت میخ؛کابین عروس شده بود...

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
...
شنبه 24 / 11 ساعت 13:4 | بازدید : 1489 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

آتش ازدرون سرش زبانه کشید بعدصورتش گر گرفت...

کم کم آتش به قلب وشکمش زد...

اوایستاده آتش گرفته بود...

دیگرکاری ازاو ساخته نبود،آتش به چکمه های سرباز که رسید، خاموش شد.

جنازه اش را کنار شومینه انداختند.

سرباز دیگرازکامیون پیاده شد.

روی سقف کامیون نوشته بود:کبریت بی خطر


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شنبه 12 / 10 ساعت 18:33 | بازدید : 1463 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

کچل باشی، بری بالای شهر میگن مد روزه، بری مرکز شهر میگن سربازی، بری پایین شهر میگن زندانی بودی، این همه تفاوت توی شعاع 20 کیلومتر...!!!

***********************

یعنی فقط کافیه تو خونتون بفهمن که امتحان دارین، اونوقت بخوای بری توالتم میگن کجا؟؟؟ مگه تو امتحان نداری؟؟؟

***********************

میازار موری که دانه کش است... در مورد مورچه ای که دانه همراه اش نیست فتوایی صادر نشده می توانید بیازارید...!!!

***********************

تلویزیون داره سیرک نشون میده که چهارتا گاو میان از رو طناب میپرن و میرن! مامانم یه نگاه به تلویزیون میندازه و بعدش یه نگاه به من! میگه : اینا گاو تربیت کردن ما هنوز تو تربیت تو موندیم...!!!

***********************

جاتون خالی دیشب رفته بودم شهر بازی و فقط به یه نتیجه رسیدم: توی شهر بازی تو بعضی از این وسایل بازیش باید یه دکمه ی "غلط کردم" هم بزارن...!!!

***********************

تا حالا دقت کردی وقتی کباب با برنج میخوریم 90% حواسمون به اینه که هردوتاش باهم تموم شه..!!!

***********************

تا حالا دقت کردین لذتی که در پرت کردن شلوار گوشه اتاق هست، تو زدنش به چوب لباسی‎ ‎نیست ...!!!

***********************

بابام اومده تو اتاقم میگه: اینترنت قطعه؟؟؟ میگم: نه چرا قطع باشه!؟ میگه: آخه دیدم داری درس میخونی...!!!

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شنبه 12 / 10 ساعت 18:31 | بازدید : 1369 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

چوبه دار بر پا می کنند بیرون سلولم .

25 دقیقه وقت دارم.

25 دقیقه دیگر در جهنم خواهم بود .

24 دقیقه وقت دارم .

آخرین غذای من کمی لوبیا است .

23 دقیقه مانده است .

هیچکس نمی پرسد چه احساسی دارم.

22 دقیقه مانده است.

به فرماندار نامه نوشتم، لعنت خدا بر همه آنها .

آه....21 دقیقه دیگر باید بروم .

به شهردار تلفن میکنم ، رفته نهار بخورد .

بیست دقیقه دیگر وقت دارم.

کلانتر می گوید : پسر می خواهم مردنت را ببینم !

19 دقیقه مانده است .

به صورتش نگاه میکنم و می خندم ، به  چشم هایش تف می کنم .

رئیس زندان را صدا می زنم تا بیاید و به حرف هایم گوش بدهد .

هفده دقیقه باقیست .

می گوید : یک هفته نه ،سه هفته دیگر خبرم کن !

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شنبه 12 / 10 ساعت 18:28 | بازدید : 1708 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

 

دختر:موجودی است که:

 

 

وقتی تعجب میکند میگوید واااااااااا!

 

 

وقتی خوشحال است میگوید بمیری الهییییییی!

 

 

وقتی غمگین است آه میکشد

 

 

وقتی میترسد جیییییییغ بنفش میکشد

 

 

وقتی بدش می آید میگوید ایشششش .

 

 

وقتی خوشش می آید میگوید ووییییی.

 

 

همه عناصر ذکور گیتی در عشق او واله و سرگردانند .

 

 

از سوسک اصولا نمیترسد بلکه چندشش میشود!

 

واقعا موجودی ناشناختست...

 

 


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
شنبه 28 / 9 ساعت 15:45 | بازدید : 1495 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

قیافه پسرا وقتی دیدنیه که ...

-جلوی دخترا کم میارن.

-gf شون رو با هزار دک و پز به بستنی دعوت و توی بستنی فروشی تازه متوجه جیب خالی از money شون می شن. 

-در صدد مزاحمت و خرد کردن اعصاب یه دختر بر می آن و دختره آشنا در می یاد. 

-پسره چون نمی تونه عشقشو ببینه ، بی صدا می ره زل می زنه به در خونه دختره . یه آلبوم عکس قطور از دم در خونه طرف تهیه می کنه. 

-وقتی تو چشمای دختر مورد علاقشون خیره می شن ، بعد می فهمن دختره داشته پشت سرشونو نگاه می کرده

.


 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شنبه 28 / 9 ساعت 15:40 | بازدید : 1586 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

تلویزیون سریال پخش میکنه، حقوق پسره ۴۰۰ هزارتومنه
زنش برنامه ریزی میکنه در طول چندماه
هم ماشین لباسشویی میخرن هم جاروبرقی، هم فرش دستباف!
تازه مستأجرم هستن و به روح هم اعتقاد ندارن!

................

لپ تاپم رو بردم نمایندگیش می گم ضربه خورده کار نمیکنه، یارو میگه ضربه فیزیکی؟!!
گفتم نه ، بی محلی کردم یکم، ضربه روحـــی خورده!!

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 17 / 9 ساعت 16:2 | بازدید : 1655 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

 

بی خیال است خیلی بی خیال آنکه تمام خیال من است....

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شنبه 31 / 5 ساعت 20:29 | بازدید : 1522 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
جمعه 16 / 5 ساعت 12:38 | بازدید : 1817 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

نام: خانه هیولا – Monster House
» سال تولید: ۲۰۰۶
» کارگردان: Gil Kenan
» شرکت تولید کننده: Columbia Pictures, Relativity Media, ImageMovers
» کشور تولید کننده: آمریکا
» زمان: ۹۱ دقیقه
» زبان: دو زبانه (دوبله فارسی + زبان انگلیسی) (تغییر زبان با استفاده از میان‌بر Ctrl+X در نرم‌افزار KMPlayer)
» زیرنویس: فارسی + انگلیسی
» کیفیت: عالی (BR-Rip 720p)
» پیوند: IMDB

 

خلاصه داستان: خانه هیولا (به انگلیسی: Monster House) محصول کمپانی کلمبیا پیکچرز (به انگلیسی: Columbia Pictures) می‌باشد که به کارگردانی گیل کینان (به انگلیسی: Gil Kenan) ساخته شده است. قابل ذکر است این اثر افتخار نامزدی دریافت جایزه اسکار بهترین پویانمایی در سال ۲۰۰۷ را در کارنامه خود دارد. داستان انیمیشن از این قرار است که دی جی، چاودر و جنی سه بچه هستند که خانه‌هایشان در یک خیابان در نزدیکی هم قرار دارد. پدر و مادر دی جی ۱۲ ساله قصد دارند تا تعطیلات آخر هفته را با هم بگذرانند، بنابراین از زی (پرستار بچه) می‌خواهند تا نزد وی بماند. آنها در بازی‌های روزانه خود متوجه می‌شوند که خانه عجیب و غریبی که انتهای خیابانشان قرار دارد مثل یک موجود زنده است. به اعتقاد دی جی، این خانه هر چیزی را که به او نزدیک می‌شود می‌بلعد. بچه‌ها در آغاز حرف دی جی را باور نمی‌کنند؛ اما…


|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
جمعه 26 / 4 ساعت 16:4 | بازدید : 1477 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

شایدم نشناختی، منم غضنفر

آااه ای عشق من، چند روز که دلم برات گرفته و گلبم مثل یه ساعت دیواری هر دقیقه شصت لیتر آب را تقسیم بر مجذور مربع میکنه، حالا بگو بقال محل ما چند سالشه؟

 

امروز یاد آن روزی افتادم که تو من را دیدی و یک دل نه صد دل من را عاشق خودت کردی. یادت میآید؟

 

ای بابا عجب گیجی هستی، یادت نمیآید؟

 

خیلی خنجی، خودم میگم. اون روز که من زیر درخت گیلاس سر کوچه، لبو کوفت میکردم با بربری. ناگهان پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من مثل اسب به تو خندیدم، خیلی از دست من ناراحت شدی. ولی با عشق و علاگه به طرف من آمدی. خیلی محکم لگدی به شکم من زدی و رفتی. آن لگد را که زدی برق از چشمانم پرید و حسابی عاشقت شدم.

 

از آن به بعد هر روز من زیر درخت گیلاس میایستادم تا تورا ببینم، ولی هیچوقت ندیدم. اول فکر کردم که شاید خانه تان را عوض کردید ولی بعدا فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده بودم


|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
جمعه 12 / 4 ساعت 16:47 | بازدید : 1475 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

  طرف قد 2 متر و نیم، وزن 140، بازوش دور کمر من، فاقد هرگونه چربی تو تلویزیون اومده می گه توصیه من به جوونا اینه که از مکمل ها استفاده نکنند
خودِ لامصبت آخه با نون و پنیر اینجوری شدی؟؟؟؟؟!

- از مارمولک له شده زشت تر، پسربچه تو سن بلوغه. اصلا مثل کوبیسم می مونه، هیچیش به هیچیش نمیاد.!!!!

- دیشب که خوب می خوردین این چی چیه آوردین؟
(گروه بانوان در مراسم پاتختی در هنگام باز کردن کادو)!!!!

.

.

.

.

.

.

.

.

.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 12 / 4 ساعت 16:37 | بازدید : 1756 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )


شباهت بلال و خیار چیست؟

هیچكدامشان در «تایتانیك» بازی نكردند

چرا روی آدرس اینترنت به جای یك دبیلیو، سه تا دبیلیو می‌گذارند؟

چون كار از محكم‌كاری عیب نمی‌كنه
 

برای قطع جریان برق چه باید كرد؟

باید قبض آن را پرداخت نكرد

آخرین دندانی كه در دهان دیده می‌شود چه نام دارد؟
دندان مصنوعی

چطور می‌شود چهارنفر زیر یك چتر به‌ایستند و خیس نشوند؟

وقتی هوا آفتابی باشد این كار را انجام دهند

چرا لك‌لك موقع خواب یك پایش را بالا می‌گیرد؟

چون اگر هر دو را بالا بگیرد، می‌افتد

چرا دو دوتا می‌شود پنج تا؟

چون علم پیشرفت كرده

 .

.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پنج شنبه 11 / 4 ساعت 13:5 | بازدید : 1866 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

صبح: تو رخت خواب

9 صبح: یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….

۱۰ صبح: مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)،(اه اه حالم به هم خورد)

۱۱صبح: از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه)

 ۱۲ صبح یا ظهر: موبایلشو میبینه ۹۹ تا میس کال ۱۹۹ تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله!
میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!

۱ ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم بابک جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….بابک جاااااان یاعللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم پاشو دیگه پرتش میکنه!

 ۲ظهر: ماماااااااااااااان …..ناهار(چه لوس...اییییییییییی)

۳ظهر: مامااااان جورابام کو؟(پسرا همیشه شلختن)



 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شنبه 5 / 4 ساعت 23:51 | بازدید : 1716 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

 

اصن هیچ شرحی نمیتونم بگم خوندم ترکیدم... شرح با شما...!!!

 


 


|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
پنج شنبه 4 / 4 ساعت 19:55 | بازدید : 1768 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )


 

 

باران همیشه می بارد، اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند؛

نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن...!


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پنج شنبه 4 / 4 ساعت 19:12 | بازدید : 1636 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

 

خدای من

تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم،

تو را وفادار دیدم و هرجا که رفتم باز گشتم،

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظه ها به سراغت آمدم؛

اما...

اما تو در من چه دیدی که به من وفادار ماندی...؟؟؟


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پنج شنبه 4 / 4 ساعت 13:40 | بازدید : 1945 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

 

خسته ام از این احوال پرسی های ساده...

از این حرف های بی ثمر... از این نگاه های بی هدف...من... دلم تصویری از جنس تو می خواهد...تو......


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 3 / 4 ساعت 18:50 | بازدید : 1397 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

 

می بویم گیسوانت را... تا فرشته ها حسودی کنند.

شانه می زنم مو هایت را، تا حوری ها سرک بکشند از بهشت برای تماشا.

شعر می گویم برای تو، تا کلمات کیف کنند،

مست شوند...

بمیرند.... 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 3 / 4 ساعت 17:39 | بازدید : 1229 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

 

گاهی وقت ها دلم می خواهد بگویم: من رفتم؛ باهات قهرم، دیگه تموم! دیگه دوستت ندارم...

و چقدر دلم می خواهد بشنوم: کجا بچه ی لوس؟! غلط می کنی که میری... مگه دست خودته؟ رفتن به این راحتی نیست که....

اما... اما نمی دانم چه حکمتی است که آدم همیشه این جور وقت ها می شنود: به جهنم.... 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 4 / 3 ساعت 9:37 | بازدید : 1405 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

 

   می گویی برو

بی تو در کنار که آرام خواهم گرفت...

 

                    

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
سه شنبه 22 / 2 ساعت 18:5 | بازدید : 1438 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

 

گمونم اسب سفید شاهزاده منو کشتن و باهاش سوسیس درست کردن وگرنه امکان نداشت اینقده دیر کنه
 
می گن پول چرک کف دسته؛ دست ما هم که کلا آنتی باکتریال! مدرسه: سه سیب داریم، دو تای دیگر از علی می گیریم، حالا چندتا سیب داریم؟
مشق شب: اگر یک هندوانه سه کیلویی را بین پنج نفر تقسیم کنیم به هر یک چه مقدار می رسد؟
امتحان: علی 12 موز دارد، قطار او هفت دقیقه تاخیر دارد، وزن خورشید را حساب کنید
 
ترمینال همون ترمینال اما رفتن کجا و اومدن کجا حتی مزخرف ترین چیزهای ممکن بعدها به خاطره های شیرین تبدیل میشن
مثلا صدای مودم دایل آپ موقع کانکت شدن
 
ملت فکر می کنن در اتاقای ما، مثه در یخچال خود به خود بسته میشه. پشت سرشون نمیبندنش
 
هرکس به طریقی دل ما می شکند! اما تو خیلی خلاقیت به خرج دادی، آفرین
8-
اوضاع اونقدر عجیبه که هرکی از هر دهه ای هست فکر می کنه جزو نسل سوخته است
 
بعضی وقتا دلم واسه مامانم می سوزه وقتی میان تو اتاقم و غرق دنیای مجازی میشم و اون تنها نشسته تلویزیون می بینه. چه نسل بی عاطفه ای شدیم ما
 
همیشه دود سیگار به سمتی میره که نمی خوای، دقیقا مثه مسیر زندگی ما...
 

 

 

 

 

 

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دو شنبه 21 / 2 ساعت 18:53 | بازدید : 1257 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

 عشق مثل پیانو است؛ ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری، سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی!

بزرگ ترین اشتباه ما این است که گاهی بعضی آدم ها را بسیار طولانی تر از چیزی که لیاقتش را دارند، در زندگی مان نگه میداریم.

گاهی باید قبول کنی که بعضی انسان ها فققط می توانند در قلب تو بمانند نه در زندگی ات....

در دنیا همه مشکل دارند. همه... تنها تو نیستی!

می توانی فردا را بسازی یا آن را خراب کنی یا هم به آن بی اعتنا باشی.اما یادت بماند تو تنها موجودی هستی که می توانی برای خودت فردای بهتری بسازی.

گاهی یکی را دوست داری، نمـــی فهمـــــد...

گاهی یکی تو را دوست دارد، نمـــی فهمـــــی...

و گاهی هر دو همدیگر را دوست دارید، اما نمـــی فهمـــــند...

طلب کن به تو عطا خواهد شد؛ جست و جو کن؛ خواهی یافت. و در را بزن، به رویت گشوده خواهد شد.

ما انسان ها گاهی آنقدر به در های بسته زل می زنیم، که در هایی که باز اند هم از دست می روند.

 

 


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
جمعه 18 / 2 ساعت 17:40 | بازدید : 1282 | نوشته ‌شده به دست zahra | ( نظرات )

 


 

 

میخواهی بروی؟

 

خب برو…

 

انتظار مرا وحشتی نیست 

 

 

شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود

 

برو…

 

برای چه ایستاده ایی؟

 

به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟

 

برو..

 

تردید نکن

 

 

نفس های آخر است

 

نترس برو…

 

احساسم اگر نمیرد ..بی شک ما بقی روزهای بودنش را بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست

 

برو…

 

یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود

 

پس راحت برو

 

مسافری در راه انتظارت را میکشد

 

طفلک چه میداند که روحش سلاخی خواهد شد

 

برو…

 

فقط برو…..

 

 


|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
آخرین عناوین مطالب

صفحه قبل 1 صفحه بعد